دوستانه





when i came drenched in the rain
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

brother said : why don’t you take an umbrella with you?
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟

sister said : why didn’t you wait untill it stopped?
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

dad angriliy said : only after getting cold you will realise.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد.

but my mom as she was drying my hair said:
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:

“stupid rain”

باران احمق

that’s mom!!!
اینست معنی مادر

ارسال در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي

من زياد تو وبلاگ نويسي مهارت ندارم ...

اگه ميشه راهنماييم كنيد و اگه جايي از وبلاگ مشكلي ديدين

بهم اطلاع بذين تا درستش كنم

ارسال در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي

 

اگر مثل گاو گنده باشی میدوشنت

اگر مثل خر قوی باشی بارت میکنند

اگر مثل اسب دونده باشی سوارت میشوند

فقط از فهمیدن تو میترسند

...........................................................................

ارسال در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي

 

در آغاز هیچ نبودکلمه بود

و آن کلمه خدا بود

و کلمه بی زبانی که بخواندش

وبی اندیشه یی که بداندیشچگونه میتوان بود

وخدا یکی بود و جز او هیچ نبود

وبا نبودن چگونه میتوان بودن

وخدا بود وبااو عدم وعدم گوش نداشت

حرف ها هست برای گفتن

اگر گوش نبود نمیگوییم

وحرفهایی هست برای نگفتن

..........................................................................................................

 

ارسال در تاريخ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي

جمله عالم زین سبب گمراه شد

                                  کم کسی ز ابدال حق آگاه شد

چون بسی ابلیس آدم روی هست

                             پس به هر دستی نشاید داد دست

.................................

ارسال در تاريخ چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي


 

اگرروزی بشر گردی

زحال ما خبر گردی

پشیمان میشوی ازقصه ی خلقت

از این بودن از این بدعت

 

...............................................................


ارسال در تاريخ چهار شنبه 4 خرداد 1390برچسب:, توسط علي جليلي