when i came drenched in the rain
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم
brother said : why don’t you take an umbrella with you?
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟
sister said : why didn’t you wait untill it stopped?
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟
dad angriliy said : only after getting cold you will realise.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرماخوردی متوجه خواهی شد.
but my mom as she was drying my hair said:
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت:
“stupid rain”
باران احمق
that’s mom!!!
اینست معنی مادر
من زياد تو وبلاگ نويسي مهارت ندارم ...
اگه ميشه راهنماييم كنيد و اگه جايي از وبلاگ مشكلي ديدين
بهم اطلاع بذين تا درستش كنم
اگر مثل گاو گنده باشی میدوشنت
اگر مثل خر قوی باشی بارت میکنند
اگر مثل اسب دونده باشی سوارت میشوند
فقط از فهمیدن تو میترسند
...........................................................................
در آغاز هیچ نبودکلمه بود
و آن کلمه خدا بود
و کلمه بی زبانی که بخواندش
وبی اندیشه یی که بداندیشچگونه میتوان بود
وخدا یکی بود و جز او هیچ نبود
وبا نبودن چگونه میتوان بودن
وخدا بود وبااو عدم وعدم گوش نداشت
حرف ها هست برای گفتن
اگر گوش نبود نمیگوییم
وحرفهایی هست برای نگفتن
..........................................................................................................
جمله عالم زین سبب گمراه شد
کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
چون بسی ابلیس آدم روی هست
پس به هر دستی نشاید داد دست
.................................
اگرروزی بشر گردی
زحال ما خبر گردی
پشیمان میشوی ازقصه ی خلقت
از این بودن از این بدعت
...............................................................